نتایج جستجوی عبارت «دبیرستان انقلاب» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حمید کیوانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حميد کيواني »
هر بار که یاد دوست به سراغت می‌آید و انتظار رو به پایان می‌رود، هر بار نو، هر بار تازه و هر بار اولین باری است که دوست تلنگر توجهی به پنجره دلت می‌زند. دلت، گرفته است. پنجره را که می‌گشایی و یادی از او می‌کنی، عطری تازه در مشام زندگی‌ات حلول می‌کند و نوایی تازه از تارهای هستی‌ات بر می‌خیزد. آری! یاد از حمید است که 1/1/1339 در خطه دلیر مردان گردان کمیل، شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید محسن پرهوده
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد محسن پرهوده »
آنگاه که آسمان را به زینت کواکب مزین کردند، از فرزند آدمی نیز پیمان گرفتند که آسمان دل را جز به محبت حق نسپارد، اگرچه بر دار عشق‌اش کشند و بند از بندش جدا کنند. محسن، گلی زیبا بود که سیزدهم آبان ماه سال 1342 در شهرستان مهاباد، میان خانواده‌ای متدین و مسلمان، شکفت. قناری‌ها در کنار مرغان عشق، نغمه شادی سر دادند و آمدنش را به فرشتگان تبریک گفتند. کودکی را در دامان مادری مهربان و آغوش...
شهدا سال ۶۶ -زندگینامه شهید سعید رضا کاوه پیشقدم
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهيد سعيد رضا کاوه پيشقدم »
غروب سرخ یادآور غروب عمر انسان‌هاست. امشب عملیات است و شب در خون خود خفتن. اگر خدا بخواهد فردا خورشید طلوع خواهد کرد درحالی‌که در خون خود شناوریم. )برگرفته از آخرین یادداشت شهید کاوه)  معلم شهید سعید رضا کاوه‌پیشقدم ۱۳۴۳/۱/۱ همراه با بهار در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین و مذهبی از راه رسید و طراوت و شادابی را با خود به همراه آورد. سعید فردی مهربان، متواضع و علاقه‌مند به کتاب و مطالعه بود. کتابخانه او با انواع کتاب‌های...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید ابوالقاسم دیده دار
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ » شهيد ابوالقاسم ديده دار(حيدري »
آنگاه‌که پرستوهای مهاجر به شوق وادی نور، پرِ پرواز گشوده و مهاجرت آغاز کردند، او را دیدیم که از کوچه‌های گلی روستای خواجه جمالی به دنبال آن‌ها پر گشود و در کرانه افق ناپدید شد. ابوالقاسم ۱۳۴۷/۱۲/۲۰ در یک خانواده مذهبی و کشاورز حیات خاکی را آغاز و با اولین گریه‌های شادی برانگیز خود، حضورش را اعلام می‌کرد. او سومین فرزندی بودی که دست‌های پینه‌بسته و مهربان پدر در آغوش می‌کشید و برای تربیتش از مادر فداکار وی...
زندگینامه جانباز حیدر علیزاده
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
حیدر علیزاده فرزند محمد علی، در سیزدهم مهر سال 1348 در روستای مشکان بخش پشتکوه ازتوابع شهرستان نی‌ریز در خانواده‌ای با ایمان دیده به جهان گشود‌. ایشان دوران تحصیلات دبستان را در مدرسه شهید آیت مشکان و دوره سه ساله راهنمایی را در مدرسه راهنمایی ابوریحان بیرونی مشکان و دوره چهار ساله دبیرستان را در دبیرستان شهید بهشتی شهرستان نی‌ریز با موفقیت پشت سر گذاشت. در آزمون سراسری دانشگاه آزاد اسلامی شرکت و در رشته الهیات پذیرفته شد...
زندگینامه جانباز ابراهیم دمیری
دانشنامه دفاع مقدس » زندگينامه و آثار مکتوب جانبازان »
ابراهیم دمیری در تاریخ 3/3/1340 در خانواده‌ای متدین و مذهبی در روستای تم‌شولی واقع در بخش آباده طشک از توابع نی‌ریز دیده به جهان گشود. دوران کودکی و خردسالی را در جمع گرم و صمیمی خانواده به پایان رسانیده و در سن 6 سالگی وارد دبستان پارسا در روستای تم‌شولی شد.‌‌ دوران ابتدایی را با موفقیت به پایان رساند. از آنجایی که روستا فاقد مدرسه راهنمایی بود.‌ با توجه به اینکه ‌میل سرشاری به ادامه تحصیل داشت، عازم...
شهدا سال ۶۵ -زندگینامه شهید سید حسین تاج
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
خوشا دردی که درمانش تو باشی خوشا راهی که پایانش تو باشی خوشا چشمی که رخسار تو بیند خوشا ملکی که سلطانش تو باشی خوشا آن دل که دلدارش تو گردی خوشا جانی که جانانش تو باشی عراقی همدانی در یک روز گرم ماه مرداد از سال ۱۳۴۸، گرمای دل‌انگیز وجود سید حسین تاج در میان خانواده‌ای فرهنگی و مذهبی، رنج گرمای تابستان را به شیرینی بدل کرد و روستای مشکان شاهد تولد فرزندی از ذرّه پیامبر اسلام (ص) گردید. ششمین بهار...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه مفقودالاثر علی اصغر عبیدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
علی‌اصغر، ۱۳۴۰/۱۰/۲۷ در خانواده‌ای مذهبی و متدین در شهرستان نی‌ریز دیده به جهان گشود. پدرش سال‌ها بر مأذنه مسجد با اذان خود مردم را به عبادت پرودرگار مهربان دعوت می‌کرد و مادرش در مجالس مذهبی با یاد خاندان نبوت اشک می‌ریخت و دل را به عشق آنان جلا می‌داد. آن‌ها فرزند نورس را «علی‌اصغر» نامیدند تا در آینده راهی برود که علی‌اصغرهای دیگر نیز به عشق سرباز کوچک کربلا رفتند. دوره ابتدایی را در دبستان بهرام و راهنمایی...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمودرضا بهرامی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
یوسف گم‌گشته‌ام، ای به خون آغشته‌ام مانده در دشت بلا، آهوی سرگشته‌ام قاسم گلگون قبایم، رود ای به خون بسته حنایم، رود آنان که در وفاداری به عهد و پیمان، نه‌تنها جان، بلکه جسم را هم بی‌نشان پسندیدند، آیا شود که نام بلندشان از لوح دل‌ها بیرون رود؟ حاشا! که رسم روزگار چنین نبوده و چنین نخواهد شد. از میان آن‌ها که یاد زیبایشان بر لوح دل‌ها مانده، قصه محمود رضا بهرامی را که در سال ۱۳۴۴ در شهرستان نی‌ریز...
شهدا سال 61 -زندگینامه شهید حسین عسکری
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد حسين حسين عسکري »
آنان که باده را از می وصل پرکرده بودن، در صعود به آسمان معرفت، پلّه‌های هدایت را در یک‌چشم برهم زدن پیمودند و تا عرش اوج گرفتند... حسین سال ۱۳۴۰ در شهرستان نی‌ریز با تولد خوش‌یمن خود، سرور و شادمانی را به خانواده هدیه نمود. در دامن مادری پاک و دوستدار حسین بن علی (ع) پرورش یافت و با شیر محبت مولایش حسین (ع) را از سینه مادر گرفت. همراه با پدر در مراسم عزاداری سالار شهیدان می‌رفت و...